داستان زندگی من؛ جواد از تیم MIE
سلام. من جواد باقرزاده هستم از شاگردان استاد ملک پور. دوست دارم در این صفحه از تجربیاتم و اتفاقات زندگیم صحبت کنم. داستان اینکه در مسیری که بودم و هستم چقدر درگیر مشکلات شدم و فراز و فرود های مختلف رو تجربه کردم. الان که دارم این متن رو براتون می نویسم 19 سال سن دارم و نزدیک به 4 سال هست که با استاد ملک پور آشنا شدم. می تونم به جرات بگم که مسیر زندگی من کاملا عوض شد.
آشنایی با استاد ملک پور رو نقطه عطف زندگیم نام گذاری کردم. نمیخوام با صحبت های کلیشه ای حوصله تون رو سر ببرم. من با اینکه سن زیادی ندارم اما چالش های زیادی رو در زندگیم تجربه کردم. در یک ویدیو راجع به این چالش ها صحبت کردم و این ویدیو رو در همین صفحه با شما به اشتراک میذارم. از شکست در دبیرستان تا شکست در آزمون سراسری کنکور و دانشگاه. شاید یه مقدار برای سن 19 سالگی زیاد باشه!
ولی همیشه یاد گرفتم که بعد از هر بار شکستن تیکه هامو جمع کنم و خودم رو دوباره سرپا کنم. چون قرار نیست همیشه زانوی غم بغل بگیریم و بشینیم یه گوشه و ناله کنیم! چون من یه اعتقادی دارم. اگر بخواهیم به اندیشه های منفی میدون بدیم، آن چنان رشد می کنند و ذهن مون رو می گیرند که واقعا کار سختیه اگر بخواهیم دوباره به مسیر برگردیم.
پس بهتره همون اول اجازه جولان دادن به این اندیشه ها ندیم. در محصول هنر زندگی کردن یاد می گیریم که ترس، از بزرگترین دشمن های ماست و با این حس داریم به خودمون ثابت می کنیم که خدا نیست. ترس یعنی خدا نیست. تفکر و قالب های ذهنی غلط که از والدین و جامعه در ذهن من برای مدت طولانی شکل گرفته بودند، با این محصول و با کمک استاد ملک پور عوض شدند. جای خودشون رو به قالب های ذهنی درست دادند. هرکسی در دنیای خودش زندگی می کنه. هرکسی با توجه به قالب های ذهنی که داره به دنیا نگاه می کنه. پس خیلی مهمه که چه باورهایی رو بپذیریم و چه قالب هایی رو در ذهن می کاریم.
این صفحه به مرور به روز رسانی میشه و باز از مسائل مختلف صحبت میشه.
بریم این ویدیو رو با هم ببینیم.
بیاید یه مقدار راجع به پول با هم صحبت کنیم
خیلی ها پول رو هدف قرار میدن. یعنی هر کاری میکنن به پول برسن. ولی وقتی به پول میرسن همه رو پس انداز میکنن و باز زندگی رو به خودشون سخت میکنن که باز هم پس انداز کنن. حرف من این نیست هر پولی که به دست میاریم رو خرج کنیم. اتفاقا پس انداز خیلی هم خوبه اگر با برنامه ریزی باشه. ولی باید بلد باشیم که خردمندانه خرج کنیم.
این نکته رو به یاد داشته باشید که پول باید ابزاری برای رسیدن به لذت باشه. خود پول وسیله ایه برای لذت بردن. پس لذته که هدف اصلیه نه پول. استاد ملک پور در محصول هنر جذب ثروت کامل توضیح میدن این موضوع رو. ما زندگی نمیکنیم که پول در بیاریم، پول در میاریم که باهاش زندگی کنید.
روی این جمله میشه خیلی فکر کرد. بعضی افراد هم هستن که کلا پول رو چیز بدی میدونن. یکی از قالب های غلط ذهنی که در اکثر افراد شکل گرفته اینه که افراد پولدار دزدن و یا پول چرک کف دسته و از این حرف ها. این مسائل باعث شدن که در ناخوداگاه از پول بیزار باشیم و به این باور برسیم که هرچی فقیرتر باشیم خدا هم از ما راضی تره. خب وقتی از چیزی بیزار باشیم، چطور می خوایم اون رو به سمت خودمون جذب کنیم؟ باید با تلاش مداوم باورهای درست رو جایگزین باور های غلط مون کنیم تا بتونیم تغییر رو در زندگیمون به وجود بیاریم.
شما در این باره چی فکر میکنید؟
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.