پارادایم های ذهنی

چگونه می توان پارادیم های ذهنی فقر را به پارادایم پول و ثروت تغییر داد؟ همه انسان ها تحت تاثیر محیط و اطرافیان خود به باورهایی رسیده اند که این باورها می توانند راه زندگیشان را تغییر دهد. اخباری که می شنوید و فیلم هایی که در طول زندگی خود می بینید، همگی در باورها و پارادایم های ذهنی شما تاثیرگذار هستند. یک نکته بسیار مهم این است که شما می توانید با تمرین و تکرار و الگو برداری از زندگی افراد موفق، پارادایم های فقر خود را به پارادایم پول و ثروت تغییر دهید. آیا تا به حال به این موضوع دقت کرده اید که تمام مطالبی که در اخبار گفته می شود در مورد مشکلات و جنگ بین کشورها است و هیچگاه در خصوص زندگی ثروتمندان و ثروت در دنیا اطلاعاتی نخواهید شنید؟ در جهان هستی ثروت و فروانی بی نهایت وجود دارد و فقط کافی است که به افراد ثروتمند بیشتر دقت کنید و به اطرافتان را نگاه کنید آنگاه متوجه خواهید شد که چقدر مکان های زیبا در دنیا وجود دارد که پول و ثروت در آن ها موج می زند. یکی از رازهای ثروتمند شدن که در محصول هنر جذب ثروت نیز به صورت کامل توضیح داده شده است، داشتن باور فراوانی است. هنگامی که شما باور می کنید که پول و ثروت به صورت فراوان در دنیا وجود دارد، آن زمان پول و ثروت به سمت شما جاری خواهد شد. خیلی از افراد این باور را دارند که انسان های پولدار در دنیا کم هستند و همه جا فقر و مشکلات زیادی وجود دارد. در صورتی که این باور غلط است، زیرا پول و ثروت در دنیا بی نهایت وجود دارد، تنها کافی است باور کنید.

بسیاری از افراد در مورد قانون جذب حرف می زنند، ولی زندگی خوبی ندارند، دلیل آن چیست؟  قانون جذب وجود دارد ولی قوانین دیگری نیز در این جهان هستی وجود دارد، همچنین افکارمان نیز در زندگی ما تاثیرگذارند. ما از اعمال خود می توانیم به افکار خود پی ببریم. زمانی که فکر ما درست باشد، اعمال ما نیز درست می شود و اعمال درست و صالح، آرام آرام زندگی ما را شکل خواهد داد. روزی یک پسری در آمریکا به دنیا آمد. او در سن 4 سالگی دچار سردرد می شود و او را نزد  پزشک می برند. دکترش تشخیص داد که او به بیماری سرطان مبتلا است و یا باید چشم هایش را از دست بدهد که در این صورت خطر رفع خواهد شد و یا اینکه تحت شیمی درمانی قرار گیرد، که در این صورت شانس زنده ماندن او 50 درصد خواهد بود. مادرش بدون درنگ، راه اول را انتخاب کرد. فرزندش  بعد از جراحی که چشمانش را از دست داده بود،  زمانی که به هوش آمد، به مادرش گفت من تو را نمی بینم، مادرش دست او را لمس کرد و گفت: مرا احساس می کنی؟ فرزند گفت: بله مادر. مادرش گفت تو با بدنت هم می توانی ببینی. این کودک با این پارادایم ذهنی بزرگ شد که بدون چشم هم می توان دید. الان این کودک بدون اینکه چیزی را ببیند و آن را لمس کند، توسط صوت خود می تواند تشخیص دهد که جسم اطراف او دقیقا چیست. دلیل این امر همان تصویر و باوری بود که مادرش در وجود او نهادینه کرده است. بنابرین با تغییر پارادایم های ذهنی، یک نابینا، بینا خواهد شد. برای تربیت درست فرزندانتان باید نکات مثبت و توانایی او را ببینید و الگوهای ذهنی خود را تغییر دهید تا بتوانید پارادایم ذهنی درست در او ایجاد کنید.